برچسب ها - کتک زدن
برچسب: کتک زدن

تصویری از داور کتک خورده در لیگ فوتبال!

کد خبر: ۴۱۲۱۲۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۲/۰۲

اظهارات تکان‌دهنده دختر دانشجو در مورد مرگ مادرش

کد خبر: ۴۰۹۳۸۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۲۹

ناگفته‌های زندگی فروغ فرخزاد به چاپ سوم رسید

کتاب «آیه‌های آه» شامل ناگفته‌هایی از زندگی و کار فروغ فرخزاد اثر ناصر صفاریان توسط نشر نو به چاپ سوم رسید.
کد خبر: ۴۰۸۹۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۲۸

ماجرای کثیفی که در مهد کودک‌های تهران اتفاق افتاد

یک پرونده کودک‌آزاری دیگر در بهزیستی؛ حادثه‌ای که سوم آذرماه ‌سال جاری در یکی از مهد کودک‌های تهران اتفاق افتاد و خشونت یک مربی مهد کودک در تهران باعث شکستگی استخوان ترقوه یک پسربچه ٣ساله شد.
کد خبر: ۴۰۲۳۳۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۱۵

هنوز با شوهر سابقم ارتباط داشتم

نقشه کثیف نوعروس ۲۵ ساله مشهدی برای داماد ۶۱ ساله مقیم آلمان

کیفرخواست پروندۀ دو متهمی که با همدستی خانمی جوان پیرمردی مقیم آلمان را در بولوار شهید رستمی مشهد با ضربات چاقو به قتل رسانده بودند صادر و به دادگاه کیفریِ یک ارجاع شد.
کد خبر: ۳۹۹۶۷۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۰۸

شوهرم همه ارتباط های شیطانی اش را با کتک زدن به من گفت

یک روز همسرم با یک گوشی موبایل هوشمند که برای خودش خریده بودوارد خانه شد. فکر نمی کردم این گوشی که آن زمان برای خریدش خوشحال بودم الان باعث نابودی زندگی من و فرزندانم شود….
کد خبر: ۳۹۹۶۶۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۰۸

سهیلی

راجع به من اشتباه قضاوت می‌کنید/ «آقازاده‌ای» یقه مرا گرفت و گفت "فیلم دزدی و اختلاس‌های مرا بساز!

طبیعی است که تغییر کرده‌ام و اینکه چون تغییر کرده‌ام تو بگویی به عقایدت در سال ۱۳۷۵ وفادار نیستی و به پیام فیلمت در «مردی شبیه باران» اعتقاد نداری؛ نه، داری اشتباه قضاوتم می‌کنید.
کد خبر: ۳۹۸۶۱۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۰۵

نقشه شوم پسرهمسایه برای دختر

19 ساله است و برای ازدواج اجباری با رضایت پدر و مادرش مورد آزار و اذیت پسر دایی اش قرار گرفته است. سمیه پس از فرار از خانه با پسر همسایه، از روزهای تاریکش می گوید.

تابناک رضوی به نقل از ناطقان: سمیه دختری 19 ساله است که به دلیل فرار از منزل در منجلابی بزرگ گرفتار شده و برای رهایی از این منجلاب به مرکز مشاوره آرامش پلیس مراجعه کرده است. 16 ساله بودم که مادرم گفت پسر دایی‌ام به خواستگاری ام آمده است، من ناراحت شدم چون من خواستگار داشتم؛ مصطفی پسر همسایه خواستگارم بود؛ اما پدر و مادرم با دلایلی که من را قانع نکرد او را رد کردند. یک روز که تازه از مدرسه آمده بودم صدای زنگ در آمد، مادرم در حیاط را باز کرد، پسردایی ام و خانواده اش بودند؛ من به استقبالشان نرفتم اما از پنجره اتاقم به داخل حیاط نگاه می کردم؛ پدر و دایی ام با یکدیگر حرف می زدند سپس مادرم هم به جمع آنها پیوست. با یکدیگر حرف می زدند و سمت پنجره اتاق من را نگاه می کردند. نمی دانستم چه می گویند اما می دانستم در مورد من حرف می زنند. بعد از چند دقیقه به سمت در ورودی خانه حرکت کردند. من از پشت پنجره کنار آمدم و در گوشه ای از اتاقم نشستم، غم بزرگی در دلم سنگینی می کرد، صدای در اتاقم آمد. من چیزی نگفتم؛ در اتاقم باز شد، پسردایی ام بود خیال کردم آمده با من حرف بزند اما متوجه شدم در اتاقم را قفل می کند. ترسی در دلم افتاد از جایم بلند شدم ناگهان به سمتم حمله ور شد و مرا مورد آزار و اذیت قرار داد. بعد فهمیدم توطئه خانوادگی است و پدر و مادرم برای اینکه مرا مجبور به ازدواج با وی کنند این نقشه را کشیدند. من دخترشان بودم، نمیدانستم چطور توانستند این بلا را سرم بیاورند. بعد از آن ماجرا من از خانه فرار کردم و نزد مصطفی رفتم. اما خانواده مصطفی مرا طرد کردند و به پدر و مادرم اطلاع دادند که من خانه آنها هستم و بعد از اینکه به خانه برگشتم کتک مفصلی از پدرم خوردم و مادرم به شدت سرزنشم کرد. تصمیم گرفتم خودکشی کنم مقداری قرص را در یک لیوان آب ریختم و مخلوط کردم مقداری شکر هم درون آن ریختم تا راحت تر بتوانم بخورم؛ لیوان را برداشتم که یک باره سربکشم ناگهان یک پس گردنی محکم خوردم و محلول داخل لیوان بر روی زمین ریخت؛ وقتی به پشت سرم نگاه کردم دیدم که پدرم بود! از او متنفر بودم.... او بدترین کار ممکن را با دخترش کرد! شروع به گریه کردم که بگذار از این زندگی راحت شوم و فریاد زدم چرا نگذاشتی؟؟؟؟ پدرم دوباره شروع به کتک زدن من کرد. فردای آن روز من و پسردایی ام عقد کردیم و زندگی مشترکمان را شروع کردیم. بعد از ازدواج، ارتباطم با مصطفی به کلی قطع شد، از خانواده ام متنفر بودم اما بعضی وقت ها به بهانه دیدن آنها به خانه شان می رفتم تا شاید بتوانم مصطفی را ببینم، بالاخره این اتفاق افتاد. بعد از سلام و احوال پرسی شماره هایمان را با هم رد و بدل کردیم. از آن روز به بعد به دور از چشم همسرم از طریق تماس و پیامک با او در ارتباط بودم، ادامه این تماس ها مرا بیشتر از قبل به مصطفی وابسته کرده بود، دیگر طاقت دوری او را نداشتم. یک روز با مصطفی تماس گرفتم و گفتم می خواهم او را ببینم . آن روز به او گفتم من می خواهم با تو فرارکنم! تا با هم ازدواج کنیم. مصطفی سکوت کرد و چیزی نگفت! چند روز بعد دوباره با او تماس گرفتم و خواسته ام را با او مطرح کردم. او گفت سمیه من دارم ازدواج می کنم. ما یک روزی به هم علاقه داشتیم اما قسمت نبود. حالا هم بگذر! من ناراحت شدم و گفتم پس همه حرف‌هات دروغ بود؟؟؟ من و به بازی گرفته بودی؟ به او فرصت ندادم حرفی بزند و تلفن را قطع کردم! چند روزی گذشت, مصطفی با من تماس گرفت و گفت با درخواستم برای فرار موافقت کرده است. خوشحال بودم چون قرار بود تنهایی ها، غم ها و بی کسی هایم برای همیشه تمام شود. حاصل ازدواج من و پسر دایی ام یک دختر معلول بود. من در این زندگی هیچ دلخوشی نداشتم. آن از شوهرم که مرا به زور تصاحب کرده بود این هم از فرزندم که معلول بود. زمانی که شوهرم سر کارش بود از فرصت استفاده کرده و وسایلم را جمع کردم قبل از رفتنم به دخترم مقداری غذا دادم با هر لقمه ای که در دهانش می گذاشتم خاطرات گذشته را مرور می کردم. موقع رفتن برای همسرم یک نامه نوشتم: "محمد پسردایی عزیز سلام, خوب میدانی که من از اولش هم نمی خواستم با تو ازدواج کنم اما این پدر و مادرم بودند که مرا مجبور به ازدواج با تو کردند تو مرا به زور تصاحب کردی! نه تو و نه آنها را هیچوقت نمی‌بخشم، تو آینده ام را از من دزدیدی! من نمی خواهم به زندگی با تو ادامه دهم می روم تا خوشبخت شوم. دخترت هم مال خودت. خداحافظ برای همیشه ". تلفنم زنگ می خورد مصطفی بود، گوشی را برداشتم.گفت: سر کوچه با یک پراید سفید منتظرتم. من و مصطفی فرار کردیم و به یک خانه در اطراف گرگان رفتیم . چند روزی آنجا بودیم. یک روز که از خواب بیدار شدم دیدم مصطفی نیست. وقتی خواستم از اتاق بیرون بیایم در قفل بود.چند بار مصطفی را صدا زدم ناگهان در باز شد. یک مرد غریبه وارد اتاق شد. خنده ای شیطانی کرد و ... چند روزی آنجا بودم تا بالاخره یک روز از فرصت استفاده کردم و فرار کردم و خودم را به نزدیکترین کلانتری معرفی کردم.
کد خبر: ۳۹۸۰۳۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۶/۰۱/۰۳

فرار از دست داعش به روایت تصاویر/ تکمیل طرح حذف دفترچه بیمه تامین اجتماعی

جدیدترین اخبار گوناگون را در «تابناک » از دست ندهید. در این سایت شما هر روز گزید‌ه‌ای از آخرین اخبار پیرامون موضوعات خانواده، سلامت و بهداشت، سرگرمی و دانستنی‌ها ،عکس‌هایی از سراسر جهان،و ... را دنبال خواهید کرد.
کد خبر: ۳۹۳۴۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۲۲

فوتبالیست مشهور ایرانی به دلیل “ کتک زدن همسر” بازداشت شد!

کد خبر: ۳۹۲۳۸۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۲۲

کتک‌زدنِ چندبارۀ دستفروش‌ها از سوی شهرداری

دیروز، ساکنان خیابان برادران مظفر، جنب چهارراه ولی‌عصر با سروصدای درگیری به خیابان آمدند و شاهد اتفاقی بودند که شاید برای آنها تازه بود اما برای کسانی که در مناطق شلوغ تهران رفت‌وآمد می‌کنند، ماجرایی تکراری است.
کد خبر: ۳۹۲۱۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۲۰

کتک‌زدنِ چندبارۀ دستفروش‌ها از سوی شهرداری

دیروز، ساکنان خیابان برادران مظفر، جنب چهارراه ولی‌عصر با سروصدای درگیری به خیابان آمدند و شاهد اتفاقی بودند که شاید برای آنها تازه بود اما برای کسانی که در مناطق شلوغ تهران رفت‌وآمد می‌کنند، ماجرایی تکراری است.
کد خبر: ۳۹۰۸۴۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۱۸

شهرهای خطرناک برای سفر!

تابناک: در حالی که رسانهٰ‌‌ها روی شهرهای مرزی بین آمریکا و مکزیک تمرکز کرده‌اند، مکزیکوسیتی بخاطر خشونت در مقابل مسافران تنها، از جمله کتک زدن ، تجاوز و حتی آدم‌ربایی شناخته شده است.
کد خبر: ۳۸۴۶۴۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۲/۰۸

ماجرای کتک زدن 40 دانش آموز با شیلنگ چیست؟

فرماندار فراشبند در پاسخ به انتشار خبری مبنی بر تنبیه بدنی چند تن از دانش‎آموزان در یکی از مدارس این شهرستان گفت: ماجرا به شدتی که در رسانه‎ها مطرح شده، نبود با این حال با معلم خاطی برخورد می‎شود.
کد خبر: ۳۶۴۷۰۳   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۱/۰۳

كتك خوردن طلبه نهاوندي هنگام امر به معروف

سعيد كمريان طلبه جوان نهاوند براي انجام فريضه امر به معروف و نهي از منكر با فك شكسته راهي بيمارستان شد.
کد خبر: ۳۵۳۹۳۰   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۴

گزارش کامل تنبیه بدنی دانش آموز به‌دست معلم

کد خبر: ۳۵۲۶۱۲   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۲

نامه عدل هاشمی به مدیر کل آموزش و پرورش

در چنین شرایطی جای بسی تاسف است که رابطه معلم و دانش آموز آن هم کلاس اول ابتدایی را ترس٬ ارعاب و تنبیه با خط کش داغ رقم می‌زند. خبر کتک زدن دانش آموزان روستای شوتاور منطقه چاروسا مایه تأسف و تأثر عمیق این جانب گردید.
کد خبر: ۳۵۲۳۵۷   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۱

مواجهه پلیس با یک زن عریان در خیابان !

زن جوان بعد از کتک زدن کودکش، عریان در خیابان ها می دوید.
کد خبر: ۳۵۱۶۸۱   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۱۱

افراد حاضر در گورستان معتاد متجاهر بودند

کد خبر: ۳۵۰۹۸۶   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۹

رصد‌خانه «تابناک» ‌خبرهایی‌ برای مخاطبان آماده می‌کند که غیررسمی هستند یا اینکه کمتر از اهمیت خود، مورد توجه قرار می‌گیرند؛ تیترهایی مانند:«نمایندگان بهداشت صوتی را رعایت کنند!»،«اعتراض هنرمندان تجسمی به بازداشت دو گالری دار»،«اعترافات تازه متهمان پرونده حادثه خونبار مسجدالحرام »،«فحاشی علیه دایی کار دست استقلالی ها داد»، ... رصد‌خانه امروز تابناک را تشکیل می‌دهند.

علل گورخوابی از نظر وزیر کشور!/ پیشنهاد روحانی در مورد بابک زنجانی/ روایت جنتی از دلایل حمله به رییس قضا/ دستور اون برای پرستش مادربزرگش به جای مسیح!
کد خبر: ۳۵۰۷۳۸   تاریخ انتشار : ۱۳۹۵/۱۰/۰۸